یکشنبه این هفته مقام رهبری در دیدار با کارگزاران نظام چنین گفت: اختلافات فكرى ايرادى ندارد و بنده به معناى حقيقى و وسيع كلمه به آزادى بيان معتقدم اما اگر حرف ها و مسائلى كه محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصى و كارشناسى است، به صورت اغواگرانه در محافل عمومى مطرح شود، نمى توان اين كار را آزادى بيان ناميد
در مورد این بیانات چند نکته قابل ذکر است
اختلافات فکری ایرادی ندارد . این امر اظهر من الشمس است که نمی توان کاری کرد که همه مثل هم فکر کنند . اما مشکل آقای خامنه ای این است که قالب مشخصی به نام جمهوری اسلامی تعریف کرده وفقط در داخل این قالب اختلاف نظر را می پذیرد . نوع برخورد با روشنفکران غیر معتقد به حکومت ولایت فقیه در سالهای گذشته بیانگر این امر است که ایشان اختلاف نظر را تا وقتی قبول دارد که نظرات مخالف ایشان ابراز نشود . به تعبیری ایشان حتی اختلاف نظر درون حکومتی را هم بر نمی تابد . نحوه برخورد با خودیهایی مثل مهدی کروبی ، موسوی خوئینی ها و ... اثبات این مدعاست . ایشان حتما فراموش کرده که چند سال پیش در یک سخنرانی گفت کسانی که از رابطه با آمریکا دم می زنند یا با الفبای غیرت بیگانه اند یا با الفبای سیاست و بلافاصله دادگستری بیانیه داد که از این به بعد حرف زدن ( توجه کنید : فقط حرف زدن ) در مورد رابطه با آمریکا جرم محسوب می شود ! واقعا احسنت به این همه سعه صدر و تحمل اختلافات فکری !
بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم .ای کاش ایشان به جای اینکه هر چند وقت یکبار چنین ادعائی را مطرح کند در عمل آزادی را پاس میداشت . تمام دنیا می دانند که چندین روزنامه با تیراژ میلیونی در یک شب در اردیبهشت 79 به دستور مستقیم ایشان تعطیل شد . ایشان روزنامه هایی را که به جای واژه (مقام معظم رهبری) از واژه( مقام رهبری) استفاده میکردند پایگاه دشمن خواند .آزادی بیان مورد ادعای ایشان حتی در مورد نمایندگان مجلس که طبق قانون مصونیت دارند نیز اعمال نمیشد و هر چند وقت یکبار یک نماینده مجلس ششم توسط قوه قضاییه تحت امر ایشان به دادگاه احضار می شد که جرم اکثر آنها توهین (بخوانید انتقاد ) به نهادهای تحت امر ایشان بود . شاید گفته شود که اینها اقدامات دادگستری بوده و الزاما مورد تایید رهبر نیست . در پاسخ بهتر است واکنش خاتمی را در برابر توقیف نشریه حریم به جرم توهین به رئیس جمور یادآوری کنم که ایشان صریحا خواستار رفع توقیف از این نشریه شد و اعلام کرد که راضی نیستم هیچ نشریه ای به خاطر توهین به من توقیف شود . آیا در صورت قبول فرض فوق الذکر رهبری نمیتوانست چنین درخواستی کند ؟
اگر حرف ها و مسائلى كه محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصى و كارشناسى است، به صورت اغواگرانه در محافل عمومى مطرح شود، نمى توان اين كار را آزادى بيان ناميد. سوال اینجاست که چه حرفها و مسائلی محل طرح آنها مجامع تخصصی است و چه حرفهایی مجامع عمومی ؟ سوال دوم اینکه چه مرجعی باید اینگونه مسائل را از هم تفکیک کند .ای کاش ایشان با صراحت مشخص می کرد منظورش از مسائلی که باید در مجامع خصوصی طرح گردد مثلا مسائلی است که با آبروی افراد سر و کار دارد یا برخی مباحث علمی که به لحاظ اخلاقی نمیتوان در بین عموم مردم مطرح کرد .اما عملکرد چند سال گذشته نشان میدهد منظور ایشان برخی مباحث سیاسی خاص در مورد حکومت دینی ، ولایت فقیه ، رابطه با آمریکا ، مسئله اسرائیل و ... می باشد . مرجع تشخیص هم خود ایشان است . البته با یک واسطه .به این طریق که ایشان از طریق قوه قضاییه هر روشنفکری را که محدوده های ممنوعه فکری وارد شد به دادگاه می کشاند ، با این توجیه بی مایه که جای ذکر این مسئله در مجامع عمومی نبود به ایشان باید یادآوری کرد آزادی بیان یعنی آزادی ورود به مباحث ریشه ای . وگرنه اعطای درجه ای پایین از آزادی ، مثل آزادی نتقاد به مدیران میانی و دستگاههای دولتی ( به روشی که در صدا و سیما رواج دارد ) نه تنها آزادی نیست بلکه برنامه ایست از پیش تعیین شده برای کنترل سطح انتقادات ، تطهیر چهره ارکان اصلی نظام و تصفیه حسابهای سیاسی
در مورد این بیانات چند نکته قابل ذکر است
اختلافات فکری ایرادی ندارد . این امر اظهر من الشمس است که نمی توان کاری کرد که همه مثل هم فکر کنند . اما مشکل آقای خامنه ای این است که قالب مشخصی به نام جمهوری اسلامی تعریف کرده وفقط در داخل این قالب اختلاف نظر را می پذیرد . نوع برخورد با روشنفکران غیر معتقد به حکومت ولایت فقیه در سالهای گذشته بیانگر این امر است که ایشان اختلاف نظر را تا وقتی قبول دارد که نظرات مخالف ایشان ابراز نشود . به تعبیری ایشان حتی اختلاف نظر درون حکومتی را هم بر نمی تابد . نحوه برخورد با خودیهایی مثل مهدی کروبی ، موسوی خوئینی ها و ... اثبات این مدعاست . ایشان حتما فراموش کرده که چند سال پیش در یک سخنرانی گفت کسانی که از رابطه با آمریکا دم می زنند یا با الفبای غیرت بیگانه اند یا با الفبای سیاست و بلافاصله دادگستری بیانیه داد که از این به بعد حرف زدن ( توجه کنید : فقط حرف زدن ) در مورد رابطه با آمریکا جرم محسوب می شود ! واقعا احسنت به این همه سعه صدر و تحمل اختلافات فکری !
بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم .ای کاش ایشان به جای اینکه هر چند وقت یکبار چنین ادعائی را مطرح کند در عمل آزادی را پاس میداشت . تمام دنیا می دانند که چندین روزنامه با تیراژ میلیونی در یک شب در اردیبهشت 79 به دستور مستقیم ایشان تعطیل شد . ایشان روزنامه هایی را که به جای واژه (مقام معظم رهبری) از واژه( مقام رهبری) استفاده میکردند پایگاه دشمن خواند .آزادی بیان مورد ادعای ایشان حتی در مورد نمایندگان مجلس که طبق قانون مصونیت دارند نیز اعمال نمیشد و هر چند وقت یکبار یک نماینده مجلس ششم توسط قوه قضاییه تحت امر ایشان به دادگاه احضار می شد که جرم اکثر آنها توهین (بخوانید انتقاد ) به نهادهای تحت امر ایشان بود . شاید گفته شود که اینها اقدامات دادگستری بوده و الزاما مورد تایید رهبر نیست . در پاسخ بهتر است واکنش خاتمی را در برابر توقیف نشریه حریم به جرم توهین به رئیس جمور یادآوری کنم که ایشان صریحا خواستار رفع توقیف از این نشریه شد و اعلام کرد که راضی نیستم هیچ نشریه ای به خاطر توهین به من توقیف شود . آیا در صورت قبول فرض فوق الذکر رهبری نمیتوانست چنین درخواستی کند ؟
اگر حرف ها و مسائلى كه محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصى و كارشناسى است، به صورت اغواگرانه در محافل عمومى مطرح شود، نمى توان اين كار را آزادى بيان ناميد. سوال اینجاست که چه حرفها و مسائلی محل طرح آنها مجامع تخصصی است و چه حرفهایی مجامع عمومی ؟ سوال دوم اینکه چه مرجعی باید اینگونه مسائل را از هم تفکیک کند .ای کاش ایشان با صراحت مشخص می کرد منظورش از مسائلی که باید در مجامع خصوصی طرح گردد مثلا مسائلی است که با آبروی افراد سر و کار دارد یا برخی مباحث علمی که به لحاظ اخلاقی نمیتوان در بین عموم مردم مطرح کرد .اما عملکرد چند سال گذشته نشان میدهد منظور ایشان برخی مباحث سیاسی خاص در مورد حکومت دینی ، ولایت فقیه ، رابطه با آمریکا ، مسئله اسرائیل و ... می باشد . مرجع تشخیص هم خود ایشان است . البته با یک واسطه .به این طریق که ایشان از طریق قوه قضاییه هر روشنفکری را که محدوده های ممنوعه فکری وارد شد به دادگاه می کشاند ، با این توجیه بی مایه که جای ذکر این مسئله در مجامع عمومی نبود به ایشان باید یادآوری کرد آزادی بیان یعنی آزادی ورود به مباحث ریشه ای . وگرنه اعطای درجه ای پایین از آزادی ، مثل آزادی نتقاد به مدیران میانی و دستگاههای دولتی ( به روشی که در صدا و سیما رواج دارد ) نه تنها آزادی نیست بلکه برنامه ایست از پیش تعیین شده برای کنترل سطح انتقادات ، تطهیر چهره ارکان اصلی نظام و تصفیه حسابهای سیاسی
آقای خامنه ای ! یادتان باشد آنچه که در نهایت قضاوت داخلی و خارجی را در مورد اعتقاد شما به آزادی رقم میزند عملکردهای شماست ، نه ادعاها و شعارها