اولین باری که فهمیدم بالاترین داره برام دردسرساز میشه اواخر مهر بود . وقتی که یک آزمون مهم رو که میتونست منجر به ارتقای شغلی سرنوشت ساز برای من بشه از دست دادم . قضیه از این قرار بود که کتاب رو دستم میگرفتم ، اما فکر و ذهنم پیش بالاترین بود . میگفتم الان اکانتم رو چک میکنم ، دیگه تا آخر شب کاری باهاش ندارم ، اما 20 دقیقه نشده باز همون آش و همون کاسه . کم کم متوجه شدم بالاترین رو عادات غذایی من هم تاثیر گذاشته . طوری که غذامو خورده نخورده ناخودآگاه احساس میکنم سیر شدم و میپرم پشت کامپیوتر . در حالی که این فقط یک احساس بود و همه متوجه شده بودن که من لاغرتر و ضعیف تر ازقبل شدم . اما مصیبت اصلی تو اداره بود . به شدت تمرکزم رو از دست داده بودم و کیفیت کارم نسبت به قبل افت کرده بود . دلیلش هم ساده است . هر 5 دقیقه یه بار اکانتم رو چک میکردم ! حتی بعضی وقتا کنترل خودمو از دست میدادم و از اداره لاگین میکردم ! یه مدت بعد از 16 آذر گفتم بی خیالش میشم . با موبایل بالاترین رو چک میکردم که دیگه لاگین نکنم . اون ماه پول موبایلم اومد نزدیک 200 هزارتومن ! این نقشه با شکست روبرو شد . کم کم متوجه شدم به شدت گوشه گیر شده ام . طوری که فقط برای ناهار و شام در جمع خانواده ام و بقیه اوقات داخل اطاق خودم . تمایل به معاشرت با دوستان را از دست داده ام و وقتی هم که با دوستان همنشینم فکرم متوجه بالاترینه . حواس پرتی و عدم تمرکز هم مزید بر علت شد تا همه کم کم شک کنن که من معتاد شدم . راست میگفتن . من معتاد شده بودم . معتاد به بالاترین . اما خدا رو شکر الان تصمیم جدی گرفتم بالاترین رو بذارم کنار . خدا کنه موفق بشم . در بالاترین افتخار من این بود که یک مسلمان سبز اندیش بودم . از همه دوستان خداحافظی میکنم و از تمام کسانی که به نحوی از من رنجیدن پوزش می طلبم . یا حق