به لحظه لحظه این روزهای سرخ قسم ، که بوی سبز ترین فصل سال می آید
با سلام
در این چهارشنبه سوری نیازی به بوته نیست بسیجی آتش میزنیم از روش میپریم. هرکسی با موتور در شب چهار شنبه آفتابی شد آتشش میزیم از روش میپریم.
مرگ برجمهوری اسلامی
بهترین کار عزاداری به روش شام غریبانه، شمع به دست و نوحه خون برای عید اول شهدای سبز، این خوفناک تر از سروصدای عادی ترقه و نارنجکه چون این صدا توی 4شنبه سوری عادیه، اگه می خوایم لرزه به تنشون بندازیم باید جدی عمل کنیم، هم زمان به آسمون فرستادن بالون های سبز به تعداد زیاد هم خیلی اثربخشه، من از الان دارم تمرین میکنم
باید چهارشنبه سوری حسابی خیابان رو تو دست گرفت و به بسیجی ها حمله کرد با تمام قوا..چه این کار رو بکنید چه نکنید اینا فیلم نشون میدن میگن اینا اوباش بودن مطمئن باشید پس هر کاری می خواید انجام بدید..بعدش حمله به صدا و سیما و کار رو تمام میکنیم.ما می توانیم چون خدا با ماست..
فکر کردین چهار شنبه سوری بگذره و ما کاری نکرده باشیم چه به روزمون میارن دونه دونه میگیرن و دیگه ما جای نداریم که جم بشیم من میگم بجای که از رو آتیش بپریم بیایم پسترو به آتیش بکشیم البته میدونم این نظرو نمیذاری پخش شه ولی به خدای ایران سوگند اینا با خال بازی کنار نمیرن میشه قضیه هنفرمندر انگلیسی زمان استمری انگلیس که توی استادیوم مردم شهر جم بودن فرمندر جدید کاپ جایزرو به قهرمان کریکت داد و قهرمان رفت جلوی همه شاخه گاو مقدسو بوسید فوری فرماندر جدید از جاش پرید و جلوی همهٔ مردم رفت کون گاورو بوسید در خاطراتش نوشت که ما به این مردم گاو پرستیدنو یاد دادیم از ماتت گاو شروع کردن حالا رسیدن به شاخش من باید از ماتتش دوباره شروع میکردم که یونهاهم همین کارو بکنن تا بیان به شاخش برسان ما یه ۳۰ ثال دیگه حاکم خواهیم بود حالا ببینین ما فرصتو از دست میدیم و این سیدا که آخرشم میبینید مارو خواهند فروخت چاقو دستهٔ خودشو نمیبره این موسوی هم نقش آتش خاموش کونو داره اکهت کار اونم سید و ازمون میخواد که ماتت گاو ببوسیم و بریم برای یه سی سال دیگه مرگ بر خامنهییی و کشورمونو با آتش پاکیزه پاکیزه خواهیم کرد همونطور که فردوسی بزرگ میگه در بخشی از شاهنامه ،،
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم