با قبرستان ملامجدالدین ساری خاطره ها دارم ، آن زمان که کودکی 5-6 ساله بودم و در آغوش مادرم به مراسم خاکسپاری شهدا میرفتیم .مادرانی دلیر را میدیدم که با دست خود در مزار فرزندانشان خاک میریختند . دیروز باز به همراه مادرم گذرم به آنجا افتاد . من که حواسم نبود . اما مادرم ناگهان با هیجان گفت " این همون کردان معروفه" . قبر را که دیدم ناخودآگاه این دوبیتی باباطاهر به ذهنم آمد : به قبرستان گذرکردم کم و بیش ، بدیدم حال دولتمند و درویش ، نه درویشی به گوری بی کفن ماند ، نه دولتمند برد از یک کفن بیش . . .