به لحظه لحظه این روزهای سرخ قسم ، که بوی سبز ترین فصل سال می آید سی خرداد
سی خرداد
سي خرداد هشتاد و هشت ، سرخ ترین روز جنبش سبز مردم ایران
عاشورا یعنی فریاد علیه حاکم جائر ( به استقبال دومین عاشورای سبز )
عاشورای 1388 شمسی حماسه ای بود به عظمت عاشورای 61 قمری ، فقط صحنه نبرد فرق داشت : نیزه و شمشیر و تیر و کمان جای خود را به تفنگ و هفت تیر و ماشین های چند تنی پلیس داده بود . والا یزید همان یزید بود و حسین همان حسین از فراز قرنها هنوز ظالم و مظلوم سر جای خود نشسته اند ، زمانی که احمد خاتمی را میبینی که از تریبون نمازجمعه فرمان برخورد بی رحمانه و قاطعانه میدهد انگار خود عمر سعد سر از گور برآورده و برای لشگریانش خطبه میخواند ، زمانیکه خامنه ای معترضین را به ریختن خونهایشان تهدید میکند گویی یزید را میبینی که در جایگاه امیرالمومنین تکیه زده و منبر رفته و فتوای خون حسین را صادر میکند . بیانیه موسوی مظلوم را که میخوانی انگار ندای " هل من ناصر ینصرنی " حسین پس از قرنها از حنجره میرحسین تکرار میشود . زمانی که ماجرای وحشیگری اراذل و اوباش حکومتی در بازداشتگاه کهریزک و وزارت کشور و اوین و .... میشنوی مانند این است که اسرای خیمه حسین را نظاره گری که دوباره از شام عبور داده میشوند . فریاد میر حسین را که میشنوی ، آنجا که می گوید " تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد " گویی حسین پس از قرنها دوباره فریاد می کشد " اگر کسی مثل یزید امیرالمومنین شود فاتحه اسلام را باید خواند " عدالت علوی !! صادق لاریجانی شریح قاضی را روسفید میکند و دروغهای ضرغامی و حسین شریعتمداری در رسانه های حکومتی عمروعاص را . آری صحنه همان صحنه است : عاشورا یعنی فریاد علیه حاکم جائر . عاشورایی دیگر در پیش است ، آیا باز هم فریاد " خامنه ای قاتله ولایتش باطله " پشت یزید زمان را خواهد لرزاند ؟






تفسیری بر نظر سنجی اخیر بالاترین ( ایرانیان مقیم داخل محروم از رای دادن ، مهم ترین سوال این نظرسنجی اشتباه طرح شده بود ! )
1- فارغ از اینکه در این مقاله چه میخواهم بگویم ، من و بقیه بالامسلمهای عضو بالاترین که اینجانب افتخار آشنایی با آنها را دارم تسلیم نظر نهایی مدیران بالاترین هستیم و بر فرض هم که این قانون ملغی شود فقط ممکن است بی هیاهو و بدون ارسال لینک خداحافظی و فحاشی و ... قید حضور در بالاترین را بزنیم .
2- اولین نکته ای که در این نظر سنجی جلب توجه میکند آمار تعداد ایرانیان مقیم داخل کشور است . طبق آخرین آمار اعلام شده توسط سازمان ثبت احوال جمعیت ایرانیان مقیم خارج حدود 5 میلیون نفر و جمعیت ایرانیان مقیم داخل 75 میلیون نفر است . یعنی 15 برابر ، با این حال فقط 50 % از شرکت کنندگان در این نظر سنجی ایرانیان مقیم داخل کشور بودند . علت روشن است : گرچه با روشهای متعدد میتوان از سیستم فیلترینگ مخابرات گذشت و بالاترین را دید و حتی در آن لاگین کرد ، اما امکان شرکت در این نظر سنجی با فیلترشکنهای رایج فراهم نبود . خود من با اولتراسورف چند ساعت تلاش کردم ، اما موفق نبودم . همچنین دوستانی که با فیلترشکنهای سایتی قصد شرکت در نظرسنجی را داشتند موفق نبودند . پیشنهاد من این است که بالاترین یک تحلیل آماری جداگانه بر روی آرای شرکت کنندگان مقیم داخل و شرکت کنندگان مقیم خارج انجام دهد و به جهت جلوگیری از تضییع حقوق داخل نشینها و به دلیل جمعیت 15 برابری این قشر ، وزن بیشتری برای آرای آنها در نظر بگیرد . به نظر من تفاوت آماری معناداری بین پاسخهای ایرانیان مقیم داخل و مقیم خارج مشاهده خواهد شد .
3- مهم ترین سوال این نظر سنجی این بود : آیا با وجود قانون ممنوعیت لینکهای توهین آمیز موافقید ( سوال 8 ) ؟ این سوال اشتباه طراحی شده . اصولا چنین قانونی تصویب نشده و هیچگاه صحبت از ممنوعیت لینک شدن مطالب توهین آمیز به میان نیامده . قانون جدید فقط شامل حذف این قبیل لینکها از بخش لینکهای مورد بحث است . بی تردید اگر این سوال درست طراحی میشد نتیجه چیز دیگری بود . چه بسا خود من هم اگر از پشت پرده این قضیه خبر نداشتم گزینه مخالف را انتخاب میکردم ! بگذریم : پاسخ شامل چهار گزینه بود . به طور خلاصه گزینه 1حاکی از موافقت بدون قید و شرط بود ، گزینه 2 موافقت به دلیل رعایت برخی مصالح گرچه این کار را مخالف آزادی بیان میدانستند ، گزینه 3 مخالفت بدون قید و شرط و گزینه 4 هم مخالف به دلیل عدم وجود مرز بین توهین و نقد . گزینه 1 در برابر گزینه 3 و گزینه 2 در برابر گزینه 4 قرار میگیرد . همانگونه که مشاهده میشود تعداد کسانی که بدون هیچ قید و شرطی موافق این قانون هستند بیش از تعداد کسانی است که بدون هیچ قید و شرطی مخالف این قانون هستند . ( 1405 نفر در برابر 1005 نفر ) اما بیشترین پاسخ به گزینه 4 اختصاص داشت . یعنی کسانی که نگران گسترده شدن مرز توهین هستند که در نتیجه آن هر مطلب انتقادی هم در دایره توهین قرار گرفته و حذف شود . به نظر من با ارائه ملاکهای مشخص بالاترین میتواند به نگرانی این عده از دوستان پاسخ دهد . در همین نظر سنجی ( سوال 10 ) اکثریت معتقد بودند به کار بردن کلمات سخیف و رکیک مصداق توهین ا ست و در غیر این صورت در دایره نقد قرار میگیرد . چه کسی میتواند به لینکی در خصوص آخرین اظهارات ریچارد داوکینز لقب توهین آمیز بدهد . در خصوص مصداقهای عینی در سوال 11 دو مورد توسط اکثر پاسخ دهندگان به عنوان مصداق توهین آمیز شناسایی شد که میتواند به عنوان ملاک عمل مورد استفاده قرار گیرد . جدا از شرح و تفسیر بالا از لحاظ آماری موافقان این قانون 42 % و مخالفان 58 % بوده اند که همانگونه که عرض شد باید با نگاهی موشکافانه تر به این آمار نگریسته شود .
4- در سوال 9 به نظر میرسد نگرانی عده ای از دوستان از بابت دائمی شدن این قانون باعث شده گزینه عجیب " با نقد دین موافقم حتی اگر همراه با توهین و تمسخر باشد " را برگزینند . آیا واقعا این دوستان با توهین و تمسخر موافقند ! بگذریم ، از لحاظ آماری در این سوال6/49% =2/3 % + 4/46 % که از موافقان توهین یعنی 8/47% بیشتر است .
5- هیچ موخره ای را برای این مقاله بهتر از این جمله که یکی از گزینه های نظر سنجی بود و امتیاز بالایی هم داشت نیافتم : " بالاترین ایده آل بالاترین فرهنگ ساز است ، سایتی که فعالیت کاربرانش در راستای گسترش فرهنگ ، دموکراسی و حقوق بشر باشد " آری ، بالاترین ایده آل بالاترین فرهنگ ساز است ، نه بالاترین فحاش
منو