به لحظه لحظه این روزهای سرخ قسم ، که بوی سبز ترین فصل سال می آید سی خرداد
سی خرداد
سي خرداد هشتاد و هشت ، سرخ ترین روز جنبش سبز مردم ایران
نامه
برای مشاهده تصویر بزرگتر اینجا را کلیک کنید
نمیدونم تا حالا دیدید یا نه وقتی دو نفر با هم دعواشون میشه اون طرفی که ضعیف تره دست یه نفر سومی رو می چسبه و داد می زنه : ولم کن بذار برم بزنمش . قضیه از اونجا شروع شد که عبدالعزیز حکیم نقش اون نفر سوم رو برای ایران بازی کرد و از ایرانیها خواست با آمریکا مذاکره کنند مسئولین ایرانی هن سریع قبول کردند اما اینبار آمریکا بود که برای ما عشوه شتری اومد و اصلا تحویل نگرفت . حتی تا اونجا پیش رفتیم که شورای عالی امنیت ملی بحث مذاکره با آمریکا بدون هیچ پیش شرطی رو مطرح کرد .بعد هم ماجرای نامه رئیس جمهور ایران به رئیس جمهور آمریکا پیش اومد .البته چه نامه ای که خود بزرگ بینی و فرافکنی دو مشخصه اصلی اش بودند .در هر حال اگه این تحرکات به حل مساله ایران و آمزیکا منتهی بشه جای شکرش باقیه . اما مشکل اینه که الان دیگه خیلی دیر شده و ما به شدت در موضع ضعف قرار داریم .دیگه اون روزی که کلینتون به احترام خاتمی از جاش بلند شد و خاتمی از ترس سید علی خامنه ای جرات نکرد حتی سری برای اون تکون بده گذشت . راستی گفتم خامنه ای نمیدونم الان حال و روز مریدان و سینه چاکان سید علی این وسط چطوره ؟ همین چند سال پیش بود که اونا از رهبر معظم خودشون شنیده بودن( هر کس دم از مذاکره با آمریکا بزند یا با الفبای سیاست بیگانه است یا با الفبای غیرت . البته ایشان هیچ محدودیتی برای لفظ مذاکره تعیین نکرد و لذا اونها حق دارتد بپرسند احمدی نژاد و لاریجانی ازکدوم نوع بی سوادی یا بی غیرتی رنج می برند !تکلیف احمدی نژاد که مشخصه . به نظر من اون کاملا با الفبای سیاست بیگانه است .لاریجانی هم قبلا در صدا و سیما ثابت کرده که از الفبای غیرت و مردانگی حتی الف را نیز نیاموخته است .در مورد لاریجانی بیشتر خواهم نوشت .
رئیس جمهور برره
احمدی نژاد در سوریه یک سوال جدید مطرح کرد : آیا غربیها حاضرند یهودیها را در خاک خود بپذیرند ؟ .سوال قبلی احمدی نژاد هم بر همین مبنا بود : اگر یهود کشی واقعیت دارد چرا کشورهای غربی بخشی از خاک خود را به یهودیان نمی دهند .
این دو سوال بر سه پیش فرض واحد استوار است و آن اینکه :
تشکیل اسراییل کار کشورهای غربی است .
یهودیان چشم و گوش بسته به هر جایی که غربیها بگویند نقل مکان می کنند و برای آنها مسئله مهم فقط داشتن یک سرزمین است . حالا هر جا که می خواهد باشد .
تمام یهودیانی که هم اکنون در اسراییل ساکن اند مهاجر می باشند و بومی آن منطقه نیستند .
می توان تک تک این فرضیات را با دلایل مستند تاریخی رد کرد و در نتیجه بی پایه و اساس بودن صحبتهای احمدی نژاد را نتیجه گرفت . ( گرچه از کاشف قرارداد گلستانچای ! بیش از این هم توقعی نیست ) . اما بر فرض محال که اظهار نظرهای ایشان منطقی و صحیح باشد جای دو سوال باقی می ماند :
آیا این سخنان منافع ملی ایران را به خطر نمی اندازد ؟
آیا این سخنان سودی برای ملت مظلوم فلسطین دارد ؟
شاید احمدی نژاد یک آرمانگرای واقعی است که حساب سود و زیان حرفهایش را نمی کند و فقط آن چیزی را که حقیقت می پندارد به زبان می آورد که در این صورت باید گفت ایشان در راهی که در پیش گرفته بهتر است از خودش مایه بگذارد , نه از جیب و آبروی ملت ایران .عمق فاجعه وقتی روشن می شود که به یاد بیاوریم احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی اش اعلام کرد 20 سوال آماده کرده که آنها را سر فرصت خواهد پرسید .
یادم می آید یکی از مهمترین انتقاداتی که در زمان آقای خاتمی مطرح می شد توجه زیاد ایشان به مسائل خارجی و به خصوص بحث گفتگوی تمدنها بود . همان منتقدان آن روز الان به حمایت از احمدی نژاد پرداخته اند و هیچ رسانه مستقلی در کشور نیست که بگوید اگر گفتگوی تمدنهای خاتمی برای مردم ایران نان نداشت ( که داشت ) , حداقل برای ایران و ایرانی باعث سربلندی و افتخار شد . اما اسراییل ستیزی احمقانه احمدی نژاد نه تنها نان مردم را آجر کرده ( به گواهی شاخصها ) بلکه به کرات باعث محکومیت ایران در نهادهای بین المللی شده و بهترین توجیه برای شدت عمل بیشتر اسراییل در مقابل فلسطینیها .
انصافا بهترین تعبیر در مورد احمدی نژاد همان است که ابراهیم نبوی گفت : یک موتور گازی پر سر و صدا که اصلا نمی تواند راه برود و فقط هوا را آلوده می کند .
رهبر ساده زیست
قابل توجه جنبش عدالتخواه دانشجوئي (دانشجويان طرفدار احمدي نژاد )که هر چند وقت يه بار با ادعاي پيگيري فرمان هشت ماده اي رهبر براي مبارزه با مفساد اقتصادي جلوي يکي از نهادها يا وزارتخونه ها گرد وخاک مي کنن:چند وقت پيش خبري منتشر شد مبني بر اينکه دوهواپيماي تشريفاتي يکي به قيمت صد وده ميليارد تومان از برونئي و دومي به قيمت سي و پنج ميليارد تومان از فرانسه خريداري شده ,اما فروشنده ها با وجود تحويل گرفتن کل پول از تحويل دادن هواپيماها خودداري مي کنن.اين خبر تبديل به سوژه جالبي براي صداوسيما و برخي روزنامه هاي مدعي مبارزه با مفاسد اقتصادي شد .اما هيچ کس از خودش نپرسيد اين هواپيماها براي چه کسي خريداري شده ؟ به نوشته سايت بازتاب وابسته به محسن رضائي هواپيماي 110 ميلياردي براي رهبر و دومي براي دولت بوده (اگه اين سايت تعطيل نشده بود لينکش رو هميجا ميذاشتم ),البته خبر را به اين صورت مطرح کرده بود که رهبر راضي به اين خريد نبوده ولي اطرافيان به حرف او گوش نداده اند!و به اين روش مثلا خواسته بود رهبر رو تبرئه کنه اما در عمل اصل ماجرا رو لو داده بود.(البته اين خبر رو نخستين بار عليرضا نوريزاده حدود يک سال پيش در سايتش منتشر کرده بود ).حالا خودتون حساب کنيد با 110 ميليارد تومان چند تا هواپيماي سالم ميشه خريد که هر چند وقت يه بار چندين نفر از مردم در سقوط هواپيماها کشته نشن يا چند تا مدرسه ميشه ساخت تا بچه ها در مناطق روستائي توي کپر و آغل گوسفند درس نخونند ؟
شما کاملا آزادید در تایید فرمایشات من تکبیر بفرستید
یکشنبه این هفته مقام رهبری در دیدار با کارگزاران نظام چنین گفت: اختلافات فكرى ايرادى ندارد و بنده به معناى حقيقى و وسيع كلمه به آزادى بيان معتقدم اما اگر حرف ها و مسائلى كه محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصى و كارشناسى است، به صورت اغواگرانه در محافل عمومى مطرح شود، نمى توان اين كار را آزادى بيان ناميد
در مورد این بیانات چند نکته قابل ذکر است
اختلافات فکری ایرادی ندارد . این امر اظهر من الشمس است که نمی توان کاری کرد که همه مثل هم فکر کنند . اما مشکل آقای خامنه ای این است که قالب مشخصی به نام جمهوری اسلامی تعریف کرده وفقط در داخل این قالب اختلاف نظر را می پذیرد . نوع برخورد با روشنفکران غیر معتقد به حکومت ولایت فقیه در سالهای گذشته بیانگر این امر است که ایشان اختلاف نظر را تا وقتی قبول دارد که نظرات مخالف ایشان ابراز نشود . به تعبیری ایشان حتی اختلاف نظر درون حکومتی را هم بر نمی تابد . نحوه برخورد با خودیهایی مثل مهدی کروبی ، موسوی خوئینی ها و ... اثبات این مدعاست . ایشان حتما فراموش کرده که چند سال پیش در یک سخنرانی گفت کسانی که از رابطه با آمریکا دم می زنند یا با الفبای غیرت بیگانه اند یا با الفبای سیاست و بلافاصله دادگستری بیانیه داد که از این به بعد حرف زدن ( توجه کنید : فقط حرف زدن ) در مورد رابطه با آمریکا جرم محسوب می شود ! واقعا احسنت به این همه سعه صدر و تحمل اختلافات فکری !
بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم .ای کاش ایشان به جای اینکه هر چند وقت یکبار چنین ادعائی را مطرح کند در عمل آزادی را پاس میداشت . تمام دنیا می دانند که چندین روزنامه با تیراژ میلیونی در یک شب در اردیبهشت 79 به دستور مستقیم ایشان تعطیل شد . ایشان روزنامه هایی را که به جای واژه (مقام معظم رهبری) از واژه( مقام رهبری) استفاده میکردند پایگاه دشمن خواند .آزادی بیان مورد ادعای ایشان حتی در مورد نمایندگان مجلس که طبق قانون مصونیت دارند نیز اعمال نمیشد و هر چند وقت یکبار یک نماینده مجلس ششم توسط قوه قضاییه تحت امر ایشان به دادگاه احضار می شد که جرم اکثر آنها توهین (بخوانید انتقاد ) به نهادهای تحت امر ایشان بود . شاید گفته شود که اینها اقدامات دادگستری بوده و الزاما مورد تایید رهبر نیست . در پاسخ بهتر است واکنش خاتمی را در برابر توقیف نشریه حریم به جرم توهین به رئیس جمور یادآوری کنم که ایشان صریحا خواستار رفع توقیف از این نشریه شد و اعلام کرد که راضی نیستم هیچ نشریه ای به خاطر توهین به من توقیف شود . آیا در صورت قبول فرض فوق الذکر رهبری نمیتوانست چنین درخواستی کند ؟
اگر حرف ها و مسائلى كه محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصى و كارشناسى است، به صورت اغواگرانه در محافل عمومى مطرح شود، نمى توان اين كار را آزادى بيان ناميد. سوال اینجاست که چه حرفها و مسائلی محل طرح آنها مجامع تخصصی است و چه حرفهایی مجامع عمومی ؟ سوال دوم اینکه چه مرجعی باید اینگونه مسائل را از هم تفکیک کند .ای کاش ایشان با صراحت مشخص می کرد منظورش از مسائلی که باید در مجامع خصوصی طرح گردد مثلا مسائلی است که با آبروی افراد سر و کار دارد یا برخی مباحث علمی که به لحاظ اخلاقی نمیتوان در بین عموم مردم مطرح کرد .اما عملکرد چند سال گذشته نشان میدهد منظور ایشان برخی مباحث سیاسی خاص در مورد حکومت دینی ، ولایت فقیه ، رابطه با آمریکا ، مسئله اسرائیل و ... می باشد . مرجع تشخیص هم خود ایشان است . البته با یک واسطه .به این طریق که ایشان از طریق قوه قضاییه هر روشنفکری را که محدوده های ممنوعه فکری وارد شد به دادگاه می کشاند ، با این توجیه بی مایه که جای ذکر این مسئله در مجامع عمومی نبود به ایشان باید یادآوری کرد آزادی بیان یعنی آزادی ورود به مباحث ریشه ای . وگرنه اعطای درجه ای پایین از آزادی ، مثل آزادی نتقاد به مدیران میانی و دستگاههای دولتی ( به روشی که در صدا و سیما رواج دارد ) نه تنها آزادی نیست بلکه برنامه ایست از پیش تعیین شده برای کنترل سطح انتقادات ، تطهیر چهره ارکان اصلی نظام و تصفیه حسابهای سیاسی
آقای خامنه ای ! یادتان باشد آنچه که در نهایت قضاوت داخلی و خارجی را در مورد اعتقاد شما به آزادی رقم میزند عملکردهای شماست ، نه ادعاها و شعارها
عملکرد محیرالعقول
واقعا بايد به احمدي نژاد تبريک گفت که اينگونه منافع ملي کشور رو با يه جمله به باد داد .وقتي آش اينقدر شور بشه که حتي ونزوئلا هم به صف محکوم کنندگان افاضات جديد احمدي نژاد بپيوندد بايد فهميد که در جلسه ماه آينده شوراي حکام انرژي هسته اي چه چيزي در انتظار مردم ايران است . نکته اسف بار قضيه انجاست که حتي صائب عريقات (مقام بلند پايه فلسطيني )در اين مورد گفته :(بهتراست به جاي حذف اسرائيل به فکر ظاهر کردن فلسطين روي نقشه باشيم ). چند وقت پيش هم محمود عباس گفته بود : اکر ايران و سوريه نبودند مشکل فلسطين حل مي شد . سوال اينجاست که ملت ايران تا کي بايد هزينه هاي دفاع دون کيشوت وار حکومت ايران از ملت فلسطين را بدهند آنهم در جايي که خود فلسطينيها بارها نارضايتي خود را از روشهاي ايران اعلام کرده اند ؟ پاسخ ساده است : مبارزه با آمريکا و اسرائيل براي حکومت ايران مشروعيت بخش است و جناح وابسته به رهبري به هيچ وجه نمیگذارد اين مشروعيت خدشه دار شود .حيف از اين ملت و اين تمدن تاريخي که به دست چنين کساني افتاده اند .
شیخ مهدی در مدار قرار می گیرد
بحث مربوط به راه اندازي کانال مهواره اي کروبي در شب يلدا باعث شد يه ذکر خيري هم از مجلس ششم بکنم . ( البته به روش اختصاصي خودم ) واقيت اينه که اون مجلس نتونست بسياري از طرحهاي اصلاح طلبانه خودش مثل اصلاح قانون گزينش ,عفو عمومي , افزايش اختيارات رئيس جمهور , لغو نظارت استصوابي , کم کردن دوره خدمت سربازي ,پيوستن به کنوانسيون رفع تبعيض از زنان و ... را از سد شوراي نگهبان رد کند و تعدادي رو هم به دليل فشارهاي وارده اصلا مطرح نکرد مثل برابر شدن ديه زن و مرد يا اصلاح قانون مطبوعات و بعضي هم مثل قانون سرمايه گذاري خارجي نصفه و نيمه تصويب شدند . اما حدااقل نماينده هاش حرف دهنشون رو ميفهميدند و تو مجامع بين المللي راهشون ميدادن
احمدی نژاد معیشت مردم را بهبود می دهد
احمدي نژاد قول داده بود اگه رئيس جمهور شد بعد از سه ماه تغيير محسوسي در معيشت مردم ايجاد ميشه . حالا اگه يه آدم معمولي اين اين حرفو ميزد كلي بهش مي خنديديم كه اي بابا مگه چه خبرته اينقدر پر توقعي با سه ماه كه نميشه كاري كرد . اما چون خود احمدي نژاد اين حرفو زده ديگه نمیشه كاريش كرد . اين شد كه رفتيم سراغ روزنامه ها ببينيم چه تغيير محسوسي داره ايجاد ميشه .تغييرات ازاين قرار بودن : بورس تهران در آستانه ورشكستگيه . سرمايه گذاري خارجي به كمترين حد خودش رسيده . سرمايه هاي داخلي به سمت امارات و دبي سرازير شده و
این مدعیان حقوق بشر
براي مشاهده تصویر بزرگتر اینجا را کلیک کنید
چند وقتيه كه خامنه اي فانوس به دست به راه افتاده و دنبال موارد نقض حقوق بشر در غرب مي گردد و صد البته موارد جالبي هم مثل گوانتانامو يا ابوغريب پيدا مي شود .در اين زمينه دو نكته وجود داره
اول اینکه معمولا اينگونه موارد در پاسخ به منتقدان نقض حقوق بشر در داخل ايراد مي شود که بايد گفت بهتر است آقايان به آموزه هاي وجداني و ديني خود رجوع كنند . در اين كه غرب به دنبال منافع خودشه هيچ شكي نيست
اما نميدونم از كي تا حالا اين آقايون غرب رو ملاك عمل خودشون قرار دادن كه مثلا اگر در آمريكا هر كسي رو که كله اش كچل بود اعدام كردن اين آقايون هم بايد همين كار رو بكنن ؟
اگر در غرب نقض حقوق بشر در موارد استثنايي رخ ميدهد در ايران قانون ما بر اینگونه نقضها مهر تاييد زده است كه نمونه اش دو برابر بودن ديه مرد نسبت به زن و قانون مجازات توهين كنندگان ( بخوانيد نقد كنندگان ) رهبر است
در هر حال اين موضوع بهانه اي شد تا يه كم سربه سر روزنامه مورد علاقه ام يعني شرق بذارم که با این وضعیت محافظه کاری که پیش گرفته هیچ بعید نیست دچار چنین سرنوشت غم انگیزی بشه .
باز هم سلام
چرا يك وبلاگ پر بيننده مي شود ؟ اين سؤالي است كه مدتها پيش وقتي وبلاگ سياست+فتوشاپ را در بلاگفا ساختم از خودم پرسيدم . بعد از ساختن اين وبلاگ تعداد بازديد كننده ها تا هشت ماه فقط حدود 200 نفر بودكه تعداد زيادي از اين بازديدكندده ها خود من بودم !. اما بعد از اينكه مطلب (نامه ) را كه حاوي صفحه اول كيهان بود در وبلاگم گذاشتم ناگهان به صورت باورنكردني تعداد بازديد كننده ها افزايش يافت . تا جايي كه در روزهاي 9 و 10 خرداد تعداد بازديدكننده ها از مرز 1000 نفر هم گذشت . و همين روند هم ادامه داشت تا مسئولان بلاگفا وبلاگ من را در تاريخ 12/3/85 توقيف كردند كه البته از اين بابت هيچ گله اي از مسئولان سايت بلاگفا نيست . بلكه اشتباه از خود من بود كه بايد از همان ابتدا سراغ يك سرويس دهنده خارجي مي رفتم . از بين 3600 نفري كه از وبلاگ قبلي من بازديد كردند حدود 50 نفر كامنت گذاشتند كه اكثر آنها محبت آميز بود و تعداد بسيار كمي هم مخالف عقايد و روش كار من بودند كه همينجا از همه كساني كه كامنت گذاشتند و نظر موافق يا مخالف خود را ابراز كردند تشكر مي كنم . خلاصه من در اين ماجرا دو نكته را فهميدم :اول اينكه يك وبلاگ براي اينكه پر بيننده باشد بايد متفاوت بوده و براي مخاطبان جذابيت داشته باشد .در اين زمنه وجود عكس نقش مهمي دارد . دوم اينكه به ارزش كامنت برااي يك وبلاگ نويس پي بردم و از اين به بعد اگر به هر وبلاگي رفتم كه راجه به آن نظري داشتم حتما كامنت بگذارم و در كامنت هم حتما ايميل خودم را بگذارم .خلاصه اينكه ظاهرا آن صفحه اول روزنامه كيهان كه ساختم خلي تو اينترنت سروصدا كرده طوري كه چند وقت پيش در يكي از ادارات شنيدم كه يكي از كارمندها به بغل دستي اش ميگفت : شنيدي بوش مسلمون شده و اسم خودش رو گذاشته رجبعلي ؟! ختم كلام اينكه من در اين وبلاگ جديد همه مطالب قبلي رو دوباره مي گذارم با اين تفاوت كه آدرس آدرس وبلاگم رو كه روي عكسها نوشته بودم تغيير دادم و آدرس جديد رو نوشتم .به اميد روزي كه همه وبلاگ نويسها بدون ترس از توقيف و فيلتر و حتي دستگيري و شكنجه اظهار عقيده كنند . يا حق-مهدی رضوی .
منو